آلیسوم

آلیسوم

نیمی من و نیمی همسرم
آلیسوم

آلیسوم

نیمی من و نیمی همسرم

چاقی

برای من دردیه که اضافه بر بقیه دردامه. قبل از اینکه شوهر کنم، باربی بودم. همون موقعش کلی شوهرم زشتیم رو به رخم میکشید. حالا که سینه هام بزرگ شده اند و دمبه اضافه کرده ام، بیشتر مسخره ام میکنه. خدایا به همه شوهر دادی به منم دادی.

بدی چاقی، بیشتر تو اینه که نمیتونی از جات تکون بخوری. تا میای یه قر بدی، همه جات مثل ژله می لرزه

همیشه بچه که بودم مادرم آرزو داشت قدر من لاغر باشه.

این مردا چی فکر کرده ان. اصلا کی گفت که یه بچه بیشتر دوست داره. همون یکیش کافیه! همه اش دنبال یک راهیم برا اینکه خودمو لاغر کنم. دستور گرفته ام برا رژیم کلم قرمز. حالا باید چیزایی هی به غذاهام اضافه کنم که تا قبل از بچه داری بهشون فکر هم نمیکردم. کی فکرشو میکرد من روزی انقدر به زحمت بیافتم که حالا به جای نمک تو غذام ترخون بریزم؟

زن داییم میگفت سخت ترین کارها برای زن بارداریه، به خاطر حرف اون دکتره باور نمی کردم. زنه میگفت خیلی هم راحته برا زن ها و درد ندارن. ولی منکه کمر درد گرفتم از این وزن اضافی. وقتی هم بچه ام به دنیا اومد فکر میکردم سه کیلو و نیم شده، ولی وزنش نزدیک سه بیشتر نبود. باقیش دنبه شده بود به بدنم. پشیمونم به خاطر همین یکی بچه، چه برسه بخوام یکی دیگه هم بیارم.