آلیسوم

آلیسوم

نیمی من و نیمی همسرم
آلیسوم

آلیسوم

نیمی من و نیمی همسرم

کرونا و بازگشایی مدارس

وقتی پسرم کوچیکتر بود، هزار تا کار میخواستم براش بکنم. از چندزبانه کار کردن روش تا قرآن حفظ کردنو آموزش یه چند تا تخصص. از همون اول میدونستم کارم سخته. ولی باید همه رو تو لیست آموزش هاش در نظر میگرفتم. میدونستم با تمام این آرزوهایی که براش دارم شاید مادر خوبی براش نباشم. فکرشو بکنید پسر من بشه کپی از من، با یک لباسی از همین لباس ها که الآن میپوشم. حالا شما اون لباس نوهام رو در نظر بگیرین. مادر سخت گیریم دیگه.

برای همین، با در نظر گرفتن این نکته که ذاتا میتونم مادر سختگیری باشم، سعیمو میکنم بیشتر آسون بگیرم. سعیم اینه، ولی هدفم هزارتاست رو این بیچاره. ایده های جالبی هم هربار از مادرای بچه های دیگه میگیرم. مثلا اینکه تو این روزای کرونایی مادر بچه برداشته بردتش یک جلسه کلاس رایگان موسیقی. ایده خوبیه، ولی تو این وضعیت قرمز شهر از نظر کرونا که همه جا کرونا با دوز بالا هست آدم فکر میکنه این یک موردو خط بکشه بهتر باشه. اصلا من حتی مخالف مدرسه رفتن بچه ها هستم. مخالف سربازی سربازها تو این موقعیتم. خودم یه زمانی تو شرایط بهتر از این خوابگاه بودم، بعد از یه مدتی از این بچه ها که هی هرجایی میرفتندو هرچیزی برای خوردن امتحان میگرفتم سرما خوردم. خودشون سرما میخورن و ویروس میگیرن دوپینگ میکنن حالشون خوب به نظر میرسه. ولی هرکسی نداره که دوپینگ کنه. دوز بیماری تو این جاها بالا میره.

حالا باز خدا رو شکر که زدن ماسک رو اجباری کرده ان. اون روز رفته بودم بانک. میخوام از بیشعوری زنه بگم. کارمند بانک زد شماره 110. من 111 بودم. چون میدونستم کسی قبلم نیست رفتم پشت باجه. مرده گفت گفتم 110. دیگه دید نوبتمه گفت خانوم ما تندتند شماره میزنیم کارها رو راه میندازیم. همون موقع یک زنی اومد کاغذی گذاشت رو گیشه. طوری هم این کار رو کرد که انگار قبلا شماره داشته و اومده تو صفو حالا ادامه کارشه. مرده گفت: خانوم فاصله اجتماعیو رعایت کن.

انقدر از این حرفش خوشم اومد. چون با وجودی که زنه ماسک زده بود و من هم ماسک داشتم بوی بد دهانش  میومد. دیگه یه عمر فاصله اجتماعی رو رعایت نکردی، بذار یه دفعه هم کسی بهت تذکر بده. کیف کردم. یه بار یه کسی به این زنا چیزی گفتپ. حالا شما فکر کنید مرده که پشت گیشه بود یک متر فاصله داشت، با پرده و فقط جای یک سوراخ دست. ممکنه انقدر شامه اش خوب کار کرده باشه که بوی بد دهان زنه رو هم فهمیده باشه؟

دیگه حرف از کرونا شد، بگم که آب معمولی خوردن کافی نیست. این روزا باب شده، چای که نمیخوریم به جاش آب میخوریم. چایه دیگه، خیلی رو فرهنگ ما کار نشده که به جاش چی بخوریم، یا به جاش تو مراسم رسمی چی میتونیم بدیم که به کسی برنخوره، و یا کسی مریض نشه. فقط آب خوردن کافی نیست. مخصوصا با این کرونا که اومده. من خودم نگاه میکنم روزایی که میبینم داره موج کرونا بالا میاد تا توی خونه م بارش زیاد بشه، یه مجموعه گیاه دارم که اونو دمنوش میکنم. یه ترکیبی هست از گل گاوزبون، چای ترش، لیمو عمانی، رازیانه، گل محمدی، تخم کتان و یه چند تا برگ خوش عطر دیگه. اینو برای خودم میذارم هرکی هم دوست داشت بخوره. چای دارچینو زنجبیل هم خیلی تجربه ماندگاری نیست بشه هر روز به جای چای خورد. روزی که خیلی دیگه ویروس بالا میره، شاید سیر بخورم. بستگی به بار ورودی ویروس داره. ولی از وقتی کرونا اومده فهمیده ام از قبلش حتی، نمیشه با هر روز فقط آب جوش خوردن آدم سر کنه. حالا برین این عطاری ها بیشتر بلدن.

با تمام رعایت کردنامون، اینجا خودش رو با آمریکا مقایسه میکنه. از هفته دیگه تو شهریور مدرسه ها باز میشه و ما حسابی نگرانیم. همینطوریش خود بخود بار کرونا بالا میره، بیرون هم نمیریم. چه برسه بچه بفرستیم مدرسه. حتی به نظرم لغو قانون بازگشایی مدارس میکردن بهتر بود. درسته که بچه ها دوست دارن برن مدرسه. ولی ماها رعایت نکردیم. با جاهایی مثل چین، آلمان و کشورهای دیگه که آمار کشتار کروناشون رو بسیار پایین آورده ان فرق داریم. وضعیت شهرمون قرمزه، و حالا باید بچه ها رو مدرسه هم بفرستیم

مردم تو این سن برای بچه هاشون چه فکرایی میکنن، ماها باید چه فکر کنیم. هی من باید فکرم درگیر باشه شلغم از کجا گیر بیارم، به جای چای چی بدم بچه ام بخوره. دیگه کار فرهنگی خیلی نمیمونه تو ذهن آدم برای بچه ش بکنه. وقتی دولت دغدغه مریض شدن بچه ها رو نداشته باشه، این بار هم بر دوشته آلیسوم خانوم. هم کار کن پول دربیار. هم به فکر آموزش های ناقص بیرون باش که برا بچه ت نه نون میشه و نه آب، و هم هی فکر این باش که بار ورودی ویروس ها بالا رفته چطور بیشتر زنده بمونی. واقعا کار ماها صدبرابر شده با این کرونا.