نزدیک سحری چند نفر ای کاش میگن. یکی کبوترها هستند. کبوترها تمام شب تو سرما بوده ان. یک ساعت به نماز صبح که میشه دمای هوا یک درجه پایین تر میاد و اونا اگر مثل ماها ای کاش نمیگن دائما دارن فکر و برنامه ریزی میکنن که وقتی صبح ساعت 7 شد و آفتاب کمرنگ پاییز پایین اومد کجا برن و چی کار کنن.
همیشه میگفت که پرندگان در فصل سرما بیشتر تلفات دارن و دلیلش هم سم هایی هست که در فصل گرم وارد بدنشون شده. تو فصل گرم سال فقط میخورن که ذخیره این روزشون بشه، و حالا که باید از ذخیره ها استفاده کنن خیلی سرد شده. کلی کبوتر اون بیرون هستن که میگن ای کاش ما تو آفتاب کمرنگ صبح چهار نفر آدم ببینیم بریم جای اونا! شاید منظورشون از آدما اونایی باشن که براشون آب و دونه میذارن. این بار البته قصدشون غذا نیست. سیستم بدنشون طوریه که باید از چربی ذخیره شده استفاده کنن؛ قصدشون یک ذره گرمائیه که درمانشون کنه.
ای خدای ای کاش ها
معلم مدرسه تو بیمارستانه. دانش آموزش دلش براش یک ذره شده. آخر، اون همیشه شرح حالش رو میدیده! حالا شرح حالش
میگه کاش شرح حالش مثل شرح حال یک خرس کوچک بود تو اتاق من، و داشت کنترل بازی میکرد.
دیگه دانش آموزای این دوره زمونه راحتی شاسخینشون خیلی براشون مطرحه. مدلشون اینطوریه دیگه.
برای تو، برای چشمهایت برای من، برای دردهایم برای ما برای این همه تنهایی ای کاش خدا کاری کند
شعر از احمد شاملوئه. شهریار هم امشب سحری موافق منه:
از کوری چشم فلک امشب قمر اینجاست / آری قمر امشب به خدا تا سحر اینجاست
آهسته به گوش فلک از بنده بگوئید / چشمت ندود این همه یک شب قمر اینجاست
آری قمر آن قمری خوشخوان طبیعت / آن نغمه سرا بلبل باغ هنر اینجاست
شمعی که به سویش من جانسوخته از شوق / پروانه صفت باز کنم بال و پر اینجاست
...
ای کاش سحر ناید و خورشید نزاید / کامشب قمر این جا قمر این جا قمر اینجاست
شاید برای همینه که خدا دعای سحر رو گذاشته. دعای سحر ماه رمضون که خیلی هم مطرحه. شاید برای اینه موقع سحره که خیلی ها ای کاش میگند و برنامه ریزی می کنن برای صبح فرداشون، تا وقتی آفتاب بالا میاد، و حالا که فصل پاییز هم هست میدونن که اون آفتاب کم رمقه.
ای خدای فصل پاییز
بیا ای همنشین سرد پاییز ، به آواهای شب هایم درآمیز
ماها دخترهای خوبی بودیم، ولی مردم عوض شده ان. شاید هنوز هم دیر نشده باشه. شاید، هنوز هم برای پیدا کردن مرد مورد علاقه ام که دنبال پوسترهاش بوده باشم، دیر نشده باشه.
بعدا اضافه کرد: کلا قضاوت رو بذارین کنار. اگر در طبقات پایین جامعه باشین، به چند حالت خارج از کشور هم برین شرایط همینطوری براتون با ثبات میمونه:
یک- فرض کنید از ایران رفتین. ممکنه حتی چند کشور رو هم رد کنید، ولی به دلیل شرایط جنگی بیشتر برخی کشورهای دیگه وضع براتون بدتر بشه. مثلا مثل این اتباع اخیرا در جنگل مانده ایرانی. چند اتباع ایرانی داریم که وزارت خارجه داره سعی میکنه نجاتشون بده. اینها تو جنگل های مرز بلاروس و لیتوانی مونده ان. یکی راهشون نمیده بیان داخل و یکی دیگه اجازه خروج نمیده.
دو- فرض کنید با حفظ طبقه به کشور مقصد مثلا انگلیس رسیدین. یعنی اینجا نتونسته این حد آستانه پول و ارتباطات رو بگذرونید. اونجا با چه کسانی آشنا میشین؟ همچنان باید دردآشنا باشین، به علاوه اینکه فرهنگ جدید کشورهای دیگه مثل علاقه زیاد به خمر و شهوت رو هم باید زیاد ببینید. رفتین بین طبقات پایین و بچه سوسول هم نبوده این. یکی پیدا میشه میگه خیلی دوست داشتم به فلان نیازم میرسیدم ولی الآن دارم بیناییم رو از دست که میدم هیچ، ولی با چشم کم کم نابینام هر روز فلان کار دیگری رو میبینم. درد آشنا میشین دیگه. میشین یک موجود بسیار اندیشمند که درد طبقه پایین خارجیها رو هم میشناسه. طبقه پایین جامعه باشین ارتباطات اینجا همون ارتباطات اونجاست. با این تفاوت که شاید اینجا در کنار خانواده بودین، ولی اونجا فقط دردآشنای طبقه پایین و بی خانمان جامعه شون میشین.
در تمام این حالات هم من فرض کردم اصلا کرونای جدید نیست و کسی قرار نیست به بیماری واگیردار مبتلا بشه. الآن ما وزیر خارجه مون رو در بهترین حالت و با چند دوز واکسن زده میفرستیم برمیگرده و کرونا گرفته، دیگه چه برسه به ماها که هی باید درها رو ببندیم کرونای جدید اومده.
دیروز که رفته بودم پارچه بخرم خریدارا بیشتر از فروشنده ها ناراضی بودن. فروشنده ها که انگار تکلیفشون رو از همون سالهای 96-97 روشن کرده بودن. دیگه نمیخوان پرچم شیر و خورشید دربیارن، به همون رفتن زیر لقای پرچم آمریکا راضین!
جنس هم نه جنس ایرانی، جنس تو انبار و اون هم خارجی میفروشن! کمیاب ترین جنس گیاهی و ایرانیه! اگر جنس ایرانی و یا گیاهی مونده باشه، بدترین رنگ ها رو داره. میگن بقیه رنگ ها تموم شده! البته، این الآن ما یه سال دو سال نیست، حتی بگم چند دهه است. انگار بهترین جنس که تنشونه خارجیه و شایدم قاچاق! رازهای فروشه دیگه. خودش قشنگه رو میپوشه وسوسه بشی جنس بنجل رو بده به تو!
تو همه چیز همین طور شده، جنس دست دوم کمیاب شده. همین دیروز فقط بعد از یک هفته که رفتم یک پارچه رو قیمت کنم گفت ده هزار تومن گرون تر شده! مضربی از ده، و نه هزارتومن دو هزار تومن. قشنگ فقط نگاه کنید انگار به همون تاریخ قطع شدن یک روزه پمپ بنزین ها برمیگرده. خدمات گرون شده، ولی نه ده تومن، اون همش 2 تومن گرون شده. در عوض جنس و کالا ده تومن گرون شده.
اصلا اسلامی نیست. قبلش هم اسلامی نبود. اسلامیش اینه که به جای اینکه تورمی قیمت کالایی که خریدار نداره و یا حتی افزایش تقاضا داره رو ببری بالا، تولید رو افزایش بدی. اینا همین طوری دست به سینه نشسته ان، هرچی تقاضا میره بالا گرون میکنن!
تو هرچی همین طوره. قشنگ میپرسی یکی میگه چون تقاضا به خاطر کرونا رفته بالا این طوریه! یکی میگه چون بنزین گرون شد قیمت رو بردم بالا و دیگه هر چی! نیاز و ارزش رو باهم و حتی از جایی مثل چین تعریف میکنن. یک کرونا میدن، میگن از امروز پارچه ای که مفت میدادیم گرون شده تولید هم نمیکنیم تا قیمتش هی بره بالاتر! ارزش هم اینه که ماسک بزنید وگرنه میمیرین.
خدا رو شکر، امروز لپ تاپ روشن کردم سه بار خاموش شد. محافظ نیم سوز کامپیوترم خیلی با کیفیت نیست تا در برابر حملات استخراج ماینرها دوام روشن موندن بیاره. روزایی که مردم برای یک ذره انصاف بیشتر در بازار جل جل میکنن، اتفاقا نوسانات برق و استخراج بیت کوین هم بیشتر میشه. حالا چی؟ مثلا میبینی از یک هفته قبل چشم گذاشته ان مجلس آمریکا یک قانونی رو تصویب کنه و این که قانون رو تصویب کرد، بیان بیت کوین هاشون رو همه باهم امروز که میخوان مثلا پارچه و بنزین و همه چیز رو گرون کنن، اون رو هم قیمتش رو بالا ببرن. در واقع، به سمت قوانین مجلس آمریکا چرخیده ان و نه قوانین مجلس ما!
مجلس ما، مجلس شفافیت بوده که هنوز که هنوزه قانون شفافیت رو تصویب نکرده!
حالا میگم آمریکا منظورم فقط پارچه و اینای آمریکایی نیست. مثلا طرف میبینی جنس دولتی مکنزی میفروشه، همون آبمیوه و همبرگر آلمانی چی چی نس وارد کرده که تبلیغ هامبورگ رو کرده باشه! این مایع ظرفشویی های آلمانی چین اصلا هر کار میکنی پاک نمیشن؟ همیشه هم تبلیغشون رو میکنن و هم خیلی دارن برفروشن!
رد پای فرانسه رو چون نمیخواسته خیلی خرج کنه تو اجناس شاید بشه از یک نواری از پرچم کشورش پیدا کنی! این دیوید اند جونز بهشون گفته. برنامه ریزی کرده گفته تو یک نواری هم بذاری رو کار تمومه خوشگل میشه!
قشنگ نگاه میکنی، اونی که داره تو بازار جنس گرون شده اش رو در گروه مافیایی میفروشه، سهامش به نسبت کالایی که میفروشه بالا نمیره!
یک کاری میکنن آدم بره خودش بریسه و ببافه. پشم هم خودش تولید کنه. مایع ظرفشویی هم خودش
دیگه یک عکس از ماهان پیدا کرده ام. ماهان خودم نه، هم اسمه. میذارمش براتون. من تولد شش سالگی پسرم رو دی میگیرم.
بزرگ شده پسرمون. همین قدری که میبینید. برای خودش مردی شده!
ماهان که میگه مدرسه رو خیلی دوست داره، البته مجازی. شانس نداره، نمیدونه که اون مجبوره بار خوردن آلودگی هوا رو بکشه که شاید به داخل خونه کشیده نشه.
من به گل و گلدون خیلی علاقه دارم. این شمشیری هام گل کرده بودن عکس گرفتم:
بعضی ها بهش میگن گل زبان مادر شوهر. تو اینترنت نگاه کردم هیچ عکس گل دارش نبود. اینا هم گل میدن.، ولی انگار پدیده نادریه. باید خاک گلدون بگیرم چون تعدادشون زیاد شده ناراحتن!