آلیسوم

آلیسوم

نیمی من و نیمی همسرم
آلیسوم

آلیسوم

نیمی من و نیمی همسرم

عوارض چای سبز

قبلا گفته بودم اضافه وزن دارم. خیلی برام مهم بود، چون واقعا بهم فشار میومد. برای همین طبق پیشنهادهای متعددی که برای رژیم غذایی زیاد شنیده بودم، چایمو عوض کردم. منکه روزی کلی چای سیاه میخوردم، شنیده بودم که عوارضی داره مثل دفع کلسیمو افزایش تحریک پذیریو اینا. واقعا دوست داشتم چایمو هم عوض کنم. گفته بودن چای سبز سم زداست و برای لاغری خوبه. به جای چای همیشگی چای سبز خوردم. برای همسر، چای معمولی میذاشتم چون اون چاقی منو نداشت، و برای خودم چای جدا دم میکردم.

 سه ماه بود که فشارخونم کم کم بالا رفته بود. براش رفتم دکتر، دکتر هم گفت چیزیت نیست. ریزش مو پیدا کرده بودم. برای اون هم رفتم دکتر. دکتر پوست و مو هم گفت که چیزیم نیست. واقعا موهام داشت، میریخت، ولی دکتر میگفت چیزیم نیست.

استخون دردهای شدید پیدا کرده بودم. رفتم دکتر استخونی، اونم گفت که بخاطر وزن زیادته. باید وزنتو کم کنی. من خودم هم میدونستم که باید وزنمو کم کنم، و داشتم براش راه حل ارائه میکردم.

خلاصه، سه تا دکتر متخصص رفتمو هر سه گفتن که چیزیم نیست، و فقط کمی چاق هستم!

یه روز اتفاقی، چایمو عوض کردم و درمان شدم. همه اینها از خوردن چای سبز بود. خونریزی، فشار خون بالا، دیابت، دفع شدید کلسیم و حتی بدتر از چای سیاه، همه اینا از عوارض چای سبز بود، و هرکسی بهم میگفت این چای مزایای زیادی داره، از سم زدایی و لاغری، نگفته بود که چقدر حتی بدتر از چای سیاهه!

اینم از این. واقعا، نگاه میکنی یه چیزیو خیلی تعریفو تبلیغ میکنن. گیاهی هم هست، و میگه گیاهه، و سبزه پس خوب میتونه باشه. ولی همون کلی عوارض داره. هیچ کس نگفت که چای سبز انقدر عوارض داره. فکر کنم همه فروشنده بودن!

چاقی

برای من دردیه که اضافه بر بقیه دردامه. قبل از اینکه شوهر کنم، باربی بودم. همون موقعش کلی شوهرم زشتیم رو به رخم میکشید. حالا که سینه هام بزرگ شده اند و دمبه اضافه کرده ام، بیشتر مسخره ام میکنه. خدایا به همه شوهر دادی به منم دادی.

بدی چاقی، بیشتر تو اینه که نمیتونی از جات تکون بخوری. تا میای یه قر بدی، همه جات مثل ژله می لرزه

همیشه بچه که بودم مادرم آرزو داشت قدر من لاغر باشه.

این مردا چی فکر کرده ان. اصلا کی گفت که یه بچه بیشتر دوست داره. همون یکیش کافیه! همه اش دنبال یک راهیم برا اینکه خودمو لاغر کنم. دستور گرفته ام برا رژیم کلم قرمز. حالا باید چیزایی هی به غذاهام اضافه کنم که تا قبل از بچه داری بهشون فکر هم نمیکردم. کی فکرشو میکرد من روزی انقدر به زحمت بیافتم که حالا به جای نمک تو غذام ترخون بریزم؟

زن داییم میگفت سخت ترین کارها برای زن بارداریه، به خاطر حرف اون دکتره باور نمی کردم. زنه میگفت خیلی هم راحته برا زن ها و درد ندارن. ولی منکه کمر درد گرفتم از این وزن اضافی. وقتی هم بچه ام به دنیا اومد فکر میکردم سه کیلو و نیم شده، ولی وزنش نزدیک سه بیشتر نبود. باقیش دنبه شده بود به بدنم. پشیمونم به خاطر همین یکی بچه، چه برسه بخوام یکی دیگه هم بیارم.