آلیسوم

آلیسوم

نیمی من و نیمی همسرم
آلیسوم

آلیسوم

نیمی من و نیمی همسرم

زندگیش

تو بچگی هامون اگر هیچ چیز یادمون ندادن، ولی در عوض هی فیلمو کارتونو کتاب نشون دادن که به حرف مردم بی توجه باشیم. ولی مگر میشه آخه؟!

هنوز اون حرف دوستمو یادمه که شوهرمو اون زمان که خواستگارم بود، از نظر قد کوتاهش خیلی سریع مسخره کرده بود. البته، شاید خود من هم پیشش مسخره بودم. چون خودم هم یک 5-10 سانتی ازش کوتاه تر بودم.

ناراحتی من از اینه که، الآن، هنوز که هنوزه دوستو آشنا که بهم میرسه تو روم بهم میگه شوهرت از تو خوشگل تره! شوهرمو با خودم مقایسه میکنن! نمیگن این ها ما شده اند، و حالا باید به مشکلات مشترکشون برسن! شاید، تقصیر خود همسرمه که از روز اول، خیلی تاکید داشت که از من خوشگل تره!

نمیشه گذشت. چون بعد از یک مدتی، اگر آدم به جدایی فکر نکنه، حتما به پراختن به چیزای دیگه مثل مثلا بیشتر پولدار شدنو کمتر پرداختن به زندگی مشترک فکر میکنه. دیگه، زندگی مشترک دردی میشه که باید فراموشش کرد. نوعی توافق میشه برای نپرداختن بهش. حالا لابد، به جز اینکه به خود همسر هی میگن فلانی از تو زشت تره، ازش میخوان که جدا هم بشه. البته، برای اون چه فرقی داره؟! مطمئنم، مهم ترین سوالی که حالا تو ذهن خیلی ها در رابطه باهاش پیش میاد اینه که اگر ازدواج کرده، اصلا بچه ای هم داره؟! هی لابد براش دل میسوزنن که بیچاره هی سعی کرده، ولی بچه دار نشده ان. در صورتی که تو کتابا نوشته ان، این روزا که باید از دیدن بچه لذت ببریم خیلی سریع میاندو میرن. ولی، دریغ که حتی من خودم هم خیلی فرصت نکردم به پسرم بیشتر برسم.