آلیسوم

آلیسوم

نیمی من و نیمی همسرم
آلیسوم

آلیسوم

نیمی من و نیمی همسرم

روزهای کرونایی - ماسک

این روزا برای ماهان یک ماسک دوختم. دولایه، با بندهایی که بالا  و پایین گذاشته میشن. من اعتمادم به چرخم بالا نیست. همیشه دوست داشتم یک چرخ دیگه خیلی حرفه ای داشته باشم. جاهایی که فکر میکردم باید دوباره بدم زیر چرخ رو در عوض با دست دندون موشی دوختم. یک کمی زمان بر هست، مثل بقیه کارهام که از نظر یه آدم منطقی زمان بره، ولی دیگه خیالم راحته که از شر این چرخه راحتم.

بعد از ماسک، از کارهای دیگه ای که کردم پیگیری سنجش ماهان بود. این روزا هم دیگه سعی میکنم حالا که کرونا بیشتر شده، آش و سوپ جو بیشتر بپزم.

مادربزرگ ماهان زنگ زد و گفت میخوام با نوه ام صحبت کنم. اون قدری که پسرم خوشحال شد هیچکی خوشحال نشد. تلفن زنگ زده و باهاش کار دارن، انگار براش حتی لحظه ای مهمون اومده. یعنی انقدر خوشحال شد. حالا با مادربزرگش صحبت میکنه میگه خونه رو برات مرتب میکنم بیای پیشمون. دیگه مادر شوهرم ترسید بیاد تو این اوج کرونا. آدم میمونه تو این وضعیت کرونایی بچه ها آسیب پذیرترن یا بزرگترا. اون روز قبل از اجباری شدن ماسک، رفته بودم بانک، جای هتل که رسیدم دیدم یک ماسک بچه رو زمین افتاده. کمی اونطرف تر هم بچه ای با باباش ایستاده بود که باباش با موبایلش صحبت کنه. بچه هم کلی آموزش دیده بود. حالا اون بدون ماسک ایستاده و من با ماسک از کنارش رد میشم. بچه به باباش میگه پدر، دقیقا کلمه پدر رو استفاده کرد. گفت پدر بریم خونه دیگه. من حس کردم چی میگه. منو با ماسک دیده بود، و حالا که ماسکش اونطرف افتاده بود نگران سلامتیش شده بود. بعضی بچه ها چقدر میفهمن. مخصوصا بچه های امروز.

دیگه، ورزش میکنم. ورزش های فریبا بیاچه هم به ورزشهام اضافه کرده ام. نگاش میکنم، که چقدر پیر شده حالا. اون زمان که سی دی ورزشی بیاچه رو خریدیم خونه بابام بودم. سی دی خوبی بود. نیم ساعت ورزش میکرد. خود اون زمان که خریدیم مثلا بگم سال های 83-84 بود. حالا خود اینا هم یک دو سالی قبل تر درستش کرده باشن میشه مثلا سال های 80. حالا فکرش رو بکنید نوزده سال پیش اینا. چقدر زمانه؟ زمین هزار بار تا حالا چرخ خورده. آدم نگاه میکنه آدمای تو فیلم جوون مونده ان.

خیلی از این دعای کمیل خوشم میاد. تقریبا میدونم که شما هم همینطورین، اگر خونده باشین. چون نگاه میکنم، هرجایی خواسته ان یک تیکه بیارن از دعای کمیل انتخاب کرده ان. این روزا گاهی دعای کمیل رو نه اینکه زمزمه کنم، همینطوری کتابچه باز میکنم و نگاه میکنم. از بخش هایی از این دعا بگم که مثلا میگه رب اغفرلی من کل ذنوب تغیر نعم. یا مثلا اونجا که میگه خدایا من بر عذابت میتونم صبر کنم، ولی چطور میتونم به رحمتت امید نداشته باشم؟ یه جاهای دیگه اش هم که قبلا تو کتابهای درسی عربی اومده رو نمیگم، به نظرم این قسمتاش بیشتر قشنگن.

دو تا عکس از علائم کرونا هم پیدا کردم، دیدنشون خالی از لطف نیست:

ابعاد حرکتی زنان

اینا رو میگم، برحسب میزان تقبلش، مردها هم دارن. زن ها به طور کلی سه رکن حرکتی دارن. یک زن معمولی که کاملا براش جا افتاده این سه رکن رو یک جا باید داشته باشه، تا بگیم تحرک کرده: 1- ورزش 2- رقص 3- بازار

مورد سه رو برای غریبه کلمه بازار و یا مغازه بیان میکنن، وگرنه موردی است که همون یک کلمه هم زیاده در موردش به کار ببرن.

هرکدوم از این سه رکن حرکتی رو زن ها نداشته باشن، باید با یک چیز دیگه اونو جبران کنن. البته، اینم بگم که خیلی زنهای امروزی فکر میکنن خودشون تنها این مواردو کشف کرده ان، و اگر مثلا یکی هم اهل علم باشه و هم اهل تحرک براشون قابل قبول نیست. مثلا قبول ندارن که کسی فقط ورزش رو تو خونه بکنه. زنهای امروزی ورزش رو چیزی قابل ارائه در باشگاه میدونن. اگر زنی رو دیدن که در حوزه حرکتیش رقص نداره، یک جوری با مجازات از خونه شون میندازنش بیرون! البته، اینم ممکنه که بگیم زن ها حسودن، و چون کسیو بخوان در سطح خودشون نگه دارن، پس باید بار رقص طرف هم قدر خودشون باشه، وگرنه مجازات میشه!

مورد سه که گفتم حتی کلمه هم در موردش زیاده استفاده بشه، یکی از 26 رشته حرکتی دو ومیدانی هست که به اون پیاده روی هم میگن. البته، از نوع زنانه اش. این خیلی برای زن ها مهمه که به جایی مثل بازار بالای شهر برندو اونجا قدم بزنن و از همه مهم تر قدقد کنن.1 چشماشونو طوری که انگار به آینه نگاه میکنن دربیارندو خلاصه یه قدقدی هم لازمه توش بکنن. که البته، با افزایش آلودگی هوا و سرب موجود، ترجیح میدن رسیدن به مقصد رو با ماشین انجام بدن، و در بازاری مثل بازارهای سرپوشیده، بازارهایی که امکان تردد ماشین ندارند و برج ها و پاساژها انجام بدن.

تمام این سه رکن حرکتی برای یک زن لازمه و اگر یکی حذف بشه، جبرانش پرهزینه و سخته. پس از نظر مردها هم این حق اجابت میشه، و اگر این کار رو نکنن، میدونن که حقی از یک زن امروزی ضایع شده.

 مردها البته، چون اغلب پولدارتر از زن ها هستن، شنا، تیراندازی (تیراندازی رو زن های دانشگاهی خیلی راحت دارن)، و باغچه و گلخانه برای اونها میتونه جایگزین ارکان حرکتیشون باشه. ولی اونا هم به اندازه زنها، این ارکانو برای خودشون لازم میدونن.



1- من دیده ام، راجع به این یک مورد خیلی فکر میکنن. مثلا در مورد مذهبی هاش میگن، اگر خیلی اهل بازار رفتن نیستن، در عوض تا حرمو جاهای مذهبی که میتونن برن