آلیسوم

آلیسوم

نیمی من و نیمی همسرم
آلیسوم

آلیسوم

نیمی من و نیمی همسرم

روابط خاص من

خب، من چون خیلی دنبال رابطه نبوده ام، خیلی هم مطلب ندارم در این زمینه. ولی یک چند تاشون تا الآن تو ذهنم بولد هست. یکیش پزشک روبرو مدرسه دبیرستانمون بود. تازه خونه های روبرو مدرسه مون مطب شده بودندو من حدود 15-16 سال داشتم. اون موقع میخواستم برای شرکت در مسابقه ای امضای پزشک رو بگیرم. رفتم تنهایی تو این سن، کاری که تا حالا نکرده بودم، خیلی جدی مطب پزشکو تا اونجا که یادمه حق ویزیتش 2 تومن شد، بعد خیلی جدی گفتم که برای این کارت بهم امضا بده. اون هم ازم پرسید مشکلی نداری؟ همه اش هم جدی هی من جواب میدادم. اضطراب هم داشتمو برای همین قلبم تندتند داشت میزد. وانمود میکردم اصلا اینطور نیست. طرف گوشیش رو برداشتو گذاشت رو قلب من . بعد دیگه خیلی قلبم تند تند میزد. همون موقع امضا رو دادو من هم پریدم از مطبش بیرون. ولی چون از تیپش خوشم اومده بود، هربار هرکی لباس سبزو تیپش رو تو خیابون میدیدم فکر میکردم شاید خودشه.

هرچی میگم شاید به نظر شما خیلی جدی باشه. ولی من با دخترش هم خیلی گرم نمیگیرم. اگر همون موقع بین دو دختر که یکیش من باشم کتاب باشه، ترجیح میدم کتاب رو بردارم بخونم تا برقراری رابطه. فعلا تا همین جاش رو داشته باشین. شاید خواستم بقیه اش رو بگم.

نظرات 1 + ارسال نظر
فاضله هاشمی یکشنبه 4 فروردین 1398 ساعت 12:00

چی شد؟گلنوشت عشق منم بخونید

چی چی شد؟!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد