آلیسوم

آلیسوم

نیمی من و نیمی همسرم
آلیسوم

آلیسوم

نیمی من و نیمی همسرم

اسباب بازی بافتنی ماهان

رفته م لینکداین، فکر کردم بالاخره معروف شده م و کسی برام مثلا پیغام همکاری تو شرکتش گذاشته، با امکان سفر رایگان به کشورش مثلا برا یک مدتی که پیشرفت کنم. بعد میبینم که خبری نیست؛ یک نفر گفته من سئوی سایتم رو انقدر برده م بالا که جزو 10 تای اول گوگل شده م. یکی دیگه هم گفته که فروشگاه زناشویی براتون راه انداخته ایم؛ بزرگ کننده فلانو از این جور چیزا. با خودم گفتم نویسنده تو تا خودت پول رو از زیر سنگ در نیاری چیزی گیرت نمی یاد.

یاد بافتنی هایم افتادم که قرار بود برای شرکتم ببافمو بعنوان اسباب بازی بدم دست بچه م باهاش بازی کنه. آرم شرکتمون آبیه. هنوز کارم تموم نشده که بذارم براتون. ولی اون یکی کارم که یک مربع 6 وجهیه رو عکس گرفته م بذارم برا شما ببینید. فعلا تقریبا 2 وجهش تموم شده که یکیش سبزه و یکی دیگه ش نارنجی. باید بیشتر روشون کار کنم تا تموم بشه بدم بچه م، ماهان، باهاش بازی کنه.


این عکس بافتنی اسباب بازی ماهانه:


یک سرچ زدم برای یاد دادن نحوه بافتنی کارم. بنظرم این لینک از سایت آپارات خوب باشه.



دکوری مگه بده

چند ماه پیش بود که به این نتیجه رسیدم که مگر بده که مدل رویایی و دکوری زندگی رو درست کنیم. و باقیش رو هم جذب میکنیم. به همسری گفتم که از بس به خودمون سخت گرفتیم، حتی همون مدل دکوری یک زندگی معمولی رو هم نتونستیم قالب بگیریم.

همسری مخالف بود و می گفت: «

همسر "ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩﻧﯽ" ﻧﯿﺴﺖ،

ﻋﺎﺑﺮﺑﺎﻧﮏ ﻧﯿﺴﺖ،

ﺩﺭﺁﻭﺭﻧﺪﻩ ﯼ ﭼﺸﻢ ﺑﻘﯿﻪ ﻧﯿﺴﺖ،

ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺑﺮﺍﯼ ﺯﺩﻥ ﺭﮊ ﻗﺮﻣﺰ ﻧﯿﺴﺖ،

ﺭﺍﻩ ﻓﺮﺍﺭ ﺍﺯ " ﺳﺎﻋﺖ ۸ ﺧﻮﻧﻪ ﺑﺎﺵ" ﻣﺎﻣﺎﻥ ﻧﯿﺴﺖ!!!

 

ﺷﻮﻫﺮ ﺩﻭﺳﺘﯽﺳﺖ ﮐﻪ ﺣﺴﯽ ﺩﺭﻭﻥ ﺁﺩﻡ، ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻮﺟﻮﺩ ﻣﯽﺁﻭﺭﺩ!»


ﺑﺤﺚ ﻧﮑﺮﺩﻡ اون موقع. ولی الآن دارم باز هم به این نتیجه میرسم که مگر بد بود؟ مگر دنیا چند روزه که دیگه سر همین یک مورد آدم انقد پافشاری کنه که همه از سر و کولش بالا برن تا همسر ترجمه بشه؟!

کارای خونه کار نیستن که

امروز همین طور که داشتم پله ها رو میسابیدم رادیو رو هم روشن گذاشته بودم. رادیو داشت این شعر رو میخوند:

نام تو روی لبام گل میکنه / مهربونی از نگاهت میباره

...

یاد چند سال پیش افتادم که یکی از دغدغه های منو همسری تربیت فرزند بود. اون موقع هنوز دهه 20 رو میگذروندمو کلی افق تازه جلو رومون داشتیم. امروز برای یادآوری اون خاطرات بحث «رسیدگی به فرزند» رو مطرح می کنم.

دوستان با وجودی که پدر و مادر بودن دردسرهای خودشو داره، ولی باز هم رسیدگی به کودک و فرزند حتی از قبل تولد یکی از دغدغه های مشترک یک خانواده ست. بنا دارم با توجه به این مهم  از باب توجه به فرزند به مسائل آن ها بپردازیم.

دانشمندان پی برده اند بدغذایی کودک ریشه در بی تجربگی والدین دارد:
هنگامیکه والدین در برابر رفتارهای بهانه‌جویانه کودکان برای مصرف غذا تسلیم می‌شود به بدغذایی کودکان دامن می‌زنند و این مسئله بیشتر در مسائل تربیتی و فرهنگی ریشه دارد که با اصلاح رفتار والدین با کودک می‌توان بدغذایی کودکان را تصحیح کرد.
در اغلب موارد خانواده ها به ویژه والدین که برای اولین بار صاحب فرزند می شوند دلواپسی های بی جا و اضطراب و استرس زیادی در خصوص نوع تغذیه کودکانشان و در واقع وسواس تغذیه ای به فرزند دارند که در بیشتر مواقع همین امر منجر به بدغذایی کودک به ویژه در دوره ای آغاز غذاهای کمکی و زیر 3 تا 4 سالگی و تغییر الگوی غذایی وی می شود.
برای تغذیه کودکان تا حالا چندین ویدئو دیده م، که این یکی بنظر از بقیه بهتره (برای رفتن به لینک مورد نظر رد تبلیغ بزنید).
به عنوان مثال این نکات در نظرگرفتنشون نادیده گرفته میشه:
نباید تا قبل از یک یا 2 سالگی از سبزیجاتی چون اسفناج و هویج در سوپ کودک استفاده شود. زیرا این مواد دارای نیترات بالا بوده ور در صورتی که بماند این عنصر تبدیل به نیتریت شده که به علت حساس بودن سیستم گوارشی کودک به ویژه قبل زا یک یا 2 سالگی می تواند در بروز مسمومیت غذایی در وی اثر بسزایی به جای گذارد.

این هم یک لینک فیلم هست که در آن صبحانه های مضر برای کودکان را معرفی کرده است.

والدین از دادن انواع چاشنی ها و غذاها قبل از 1 سالگی در کودکان جدا اجتناب کنند زیرا در این دوران فعالیت کلیه های کودکان هنوز به طور کامل تکامل نیافته و این امر ممکن است موجب بروز حساسیت و کهیر در آنها شود


به "نیمی من" خوش اومدین

سلام دوستان عزیز، از امروز تصمیم گرفته م  روزمره های زندگیم و تجربیاتم رو با شما در میان بگذارم. من و همسرم تجربیاتمون فعلا شامل زندگیمون در ایران و سفرهای ایرانیمون میشه. البته من به چند زبان خارجی از جمله روسی، فرانسه و انگلیسی هم مسلط هستم که همین باعث شده ترغیب بشم در اولین فرصت یک سفر گردشگری به چند کشور مورد علاقه م داشته باشم.