آلیسوم

آلیسوم

نیمی من و نیمی همسرم
آلیسوم

آلیسوم

نیمی من و نیمی همسرم

خانه

بالاخره خانه مان را عوض کردیم. خانه جدید کوچکتر است. من در این مدت فقط مشغول جمع کردن ، پهن کردن و جابجا کردن وسایل خانه بودم. حسابی سرم شلوغ بود. امروز که آخرین قالی را هم پهن کردم دیگر کار تمام است. قبل از این که بیام اینجا، داشتم این مطلب را در ارتباط با مدیریت می خواندم. من از این بخشش خوشم آمد که می گفت: " برای مدیریت امور توسط زن یا مرد لازم است هر کدام قوی تر و توانا تر باشد اداره امور را بر عهده گیرد." کلا خوشبختانه من و همسرم از این جهت بحثی باهم نداریم. همسر قبول کرده که یک جاهایی کار را کلا باید به من بسپرد . البته کار مدیریت خیلی هم برای من ساده نیست و خیلی دوست داشتم خیلی وقت ها نظر همسر را هم بپرسم. ولی خب ، راضیم خدا را شکر.

پنج شنبه ها بعدازظهر همسرم تازگی ها میره خانه یکی از دوستاش. آن جا چند نفر مرد باهم جمع می شوند و ورزش دسته جمعی تو حیاط میروند. این طور که خودش تعریف میکرد یک بخشش را هم مثل سربازها انگار سینه خیز می روند. حالا نمیدونم شنا میرود؟ دراز نشست هست و یا کار دیگه ای. خودش که میگفت سخت ترین بخش ورزششان این قسمت هست. به نظر من که خیلی کار خوبیه. خدا بانی این کار خیر بدهد. اصلا حتی فکر می کنم حافظه همسرم هم اینطوری بهتر شده و دیگه تقریبا کلید را تو در خانه جا نمی گذارد.

--

پسرم این آخری ها دیگه به خاطر دندان درآوردنش خیلی بی تابی می کرد. به عمه اش که گفتم رفت و برای پسرم یک کتاب خرید. کتاب قشنگیه. با یک فیل کوچیکی که بایک سنجاق بزرگ شورتش را بسته ، برای بچه ها به صورت مصور توضیح داده که چطوری خودشون میرن دستشویی.

مادر شوهرم هم می خواد مثل خودم درس بخونه. البته هنوز دیپلمش را نگرفته. من به خاطر انگیزه قویش تحسینش می کنم. اصلا الگوی انگیزه است این مادر. وقتی که بهش گفتم می خواهم تغییر رشته بدهم خیلی خوشحال شد. می گفت کامپیوتر رشته نیست. خودش خیلی دوست داشته که پرستار بشود.

--

راستی تا یادم نرفت، یک لینک دانلود هم اینجا میذارم برای اینا که میخوان ورزش اصلاحی کمر برن. کمی بیشتر باید به فکر خودمان باشیم.